سلام باغ دهنویی عزیز ،تویی که نمی شناسمت!
نباید از یاد برد مشهدی عباس عبدلیان(عباس خانی)و مرحوم سیدحسن که ازچوپانان قدیم ده بودند.
مراسمی بود گوسفند بردن به گله وتحویل گرفتن آنها در عصر.
چه ولوله ای غروبها بود درنیامدن بز و کهره به خانه تا جایی که صاحب گوسفند متوسل به اذان گوی ده که منآقای شمس میشد تا از بلند گوی ده مشخصات گوسفند گم شده را جار زند!!
راستی چه استفاده هایی که از این بلند گوی ده نمی شد، از اعلام مرگ و میر تا اعلام گم شده ها و جار زدن اینکه بخشدار و فرماندار به ده آمده اند وصبح های ماه رمضان اعلام میکردند که هفتاد دقیقه به اذان صبح مانده!!!
خدا را شکر خیلی از اون جار زدنها ول شده.
بازم میام.خدا نگهدار
پی نوشت:سلام علیکم. در صورت امکان خود را معرفی کنید. در ضمن از سایر مخاطبان این وبلاگ تقاضا می شود که همانند کاربران محترم «باغ دهنو» و «اکبر» در ارسال اینگونه خاطرات همراه با ما باشند.
نظرات شما عزیزان:
به روزم با:
اهدای عضو (وصیت نامه ابوالقاسم حالت)
اين دو چشمان قوي را به فلان چشم چران
که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهيد
وين زبان را که خداوند زبان بازي بود
به فلان هوچی رند از پی گفتار دهید
موضوعات مرتبط: معرفی اسفندآبادی ها ، ارسالی اعضا ، ،
برچسب‌ها: